جلسه ششم سخنرانی آیت الله مظاهری | رمضان 95
صوت و متن جلسه ششم سخنرانی آیت الله مظاهری _ رمضان 95
دانلود فایل صوتی مربوط به این سخنرانی
دسترسی به تمام دروس اخلاق آیت الله مظاهری در ماه مبارک رمضان 95
يکی از علمای بزرگوار تهران مرده بود. يکی از مريدانش در خواب ديده بود اين آقا غم و غصه دارد و خيلی نگران است. گفته بود آقا شما که بايد روضة من رياض الجنة و خدمت مولا اميرالمؤمنين و اهلبيت باشيد چرا شما را با غم و غصه میبينم؟! گفته بود بله وضعم خيلی خوب است، اما هجده ريال بدهکارم به مشهدی تقی سقطفروش و از من يک سؤال شده و نمیتوانم جواب دهم و آن اينست که چرا حقّالنّاس داری و چرا رد نکردهاي؟ اين آقا از خواب بيدار شده بود و پيش آقازادۀ اين آقا رفته بود که آقازاده هم يکی از علمای بزرگ تهران بود و قضيه را به اين آقازاده گفت و آقازاده به بازار تهران رفت و بالاخره مشهدی تقی سقطفروش را پيدا کرده بود. گفته بود تو از پدر من طلبکاری؟ گفته بود بله هجده ريال. گفته بود چرا زودتر نگفتی که به تو بدهيم؟ گفت پدرت بايد بنويسد و من ترسيدم بگويم و شما فکر کنيد که میخواهم مال مردمخوری کنم. بالاخره هجده ريال را رد کرد. فرداشب خودپسر خواب ديد که پدر خوشحال است و گفت رفتم خدمت مولا اميرالمؤمنين علی«سلاماللهعليه» و مولا اميرالمؤمنين از تو تشکّر کرد.